عصر پاک
بگذار کمی برگردیم به عقب برگردیم شاید کمی نه بیشتر برگردیم به دهه ۷۰-۸۰ میلادی به روز هایی که اعتقاد بر این بود که میبایستی تمامی برنامه ها اوپن سورس یا متن باز باشد. لذا کاربر برنامه ها معمولا خودشون توسعه دهنده بودند و متعقد بودن در صورت نیاز به تغییرات باید منبع آن باز باشد تا بتوانند در آن تغییرات ایجاد کنند.
شروع عصر وحشی گری
کمی به جلوتر شرکت ها دست به انحصار طلبی زده و شروع به فروش نرم افزار با کد های بسته کردند و حتی سیستم عامل هایی چون یونیکس و داس به صورت تجاری ارائه شدند و کم کم دنیا، از اوپن سورس دور شد.
نقطه عطف اول این تغییرات زمانی رخ دادش که سیستم عامل ویندوز یک بستر امن برای برنامه های متن بسته بوجود آورد. خیل عظیمی از نرم افزار ها و بازی های این چنینی وارد بازار شد.
مقابله اول
تا این که در سال ۱۹۹۸ بنیان اوپن سورس تصمیم گرفت. موسسهای باشد برای حمایت از برنامه های اوپن سورس و از برزگان این عرصه ریچارد استالمن اولین مجوز های استفاده اوپن سورس مانند gpl (gnu public license) رو به قلم تحریر در آورد.
یک شروع دوباره
جنگ و مقابله به درازا انجامید هر روز اوپن سورس ضعیف تر و ضعیف تر میشد. تا این که نقطه عطف دوم رخ داد: سیطره ویندوز در زمان ارائه ویندوز ویستا به مخاطره افتاد. حال زمان آن بود اوپن سورس ضربه خود را به پیکره این انحصار بزند. بله کنونیکال Ubuntu را بهترین کیفیت ارائه داد. حال کاربران طعم یک سیستم عامل اوپن سورس را با جذابیت بصری و کاربری جدید می چشیدیند.
نکته: چرا سیستم عامل معیار قرار داده شده؟ چون بستر اجرای نرمافزار هست و میتواند انقلاب رشد نرم افزار آزاد را بعد از همه گیر شدن اوبنتو مشاهده کنید.
بازگشت به شرایط پیشین
روند افت ویندوز و رشد لینوکس ادامه پیدا کرد تا ارائه ویندوز ۷ تا دوباره بالانس تقریبا به حالت قبل بازگشت ولی نه مثل سابق. در همین حین اوبنتو در نسخه ۱۲.۰۴ خود یک نقض حریم شخصی کرد که ریچارد استالمن با آن مقابله کرد تا دنیای اوپن سورس همچنان قوی بماند.
از زاویه دیگر
در همین حین زبان های برنامه نویسی تقابل پایاپای داشتند. ولی زبان های اوپن سورس با پیشرفت و اقتدار کاربر جذب میکردند. ولی زبان های بسته با توجه به موتور های تبلیغاتی و رانت رسانهای به دنبال هژمونی بازار برنامه نویسان بودند.
هر آنچه زبان اوپن سورس ارائه میداد زبان های بسته از آن تقلید میکردند مانند وضعیت pip و composer که دات نت هم مجبور به افزودن nuGet کرد تا اکو سیستم داشته باشد. آری pip و کامپوزر و سایر اکو سیستم ها درواقع تقلیدی از مخازن کتابخانه های لینوکس برای نصب برنامه ها بود. ولی بعد از آن به فروشگاه های سیستم عامل های اندروید و ios و ویندوز نیز سرایت کرد.
گوگل پا به عرصه سیستم عامل موبایل گذاشت با شعار اوپن سورس سیمبیان نوکیا را حذف کرد و اپل نیز با خروس قندی و طراحی بصری به شدت قوی سیستم عامل خود ادامه داد. اما گوگل فراموش کرده بود که پیش از این یه اتفاق بد دیگر رخ داده است. چه اتفاقی؟
و اینک قانون جنگل
مهم ترین موضوع مورد بحث ما: خرید نرم افزار ها و زبان اوپن سورس توسط شرکت های انصار طلب و گوگل فراموش کرد. که جاوا توسط اوراکل خریداری شده و گوگل را بی چاره خواهد کرد که این اتفاق افتاد.
خرید ها اول انسان دوستانه به نظر میرسیدند، تا این که اوراکل برای استفاده از جاوا گوگل را محروم کرد و mysql را با معرفی نسخه Enterprise پولی کرد و البته جامعه اوپن سورس هم بی کار ننشست و برای mysql یک نسخه بهتر و قوی تر به نام MariaDB داد تا تمامی امکانات نسخه تجاری ما اس کیوال را داشته باشد.
اما این خرید ها به اوراکل ختم نشد. مایکروسافت، گوگل و اپل هم سعی کردند از قافله عقب نماند. مایکروسافت که سابقه زد بند های چون افتضاح برلند (خرید ایده و استخدام شخص آندرس هلزبرگ از شرکت برلند سازنده دلفی) را داشت بهتر عمل میکرد.
همه به جان هم افتادند. گوگل که اندروید رو را خریده بود. مایکروسافت نوکیا را که گوگل نفسهایش را به شماره انداخته بود با همه پتنت هایش خرید. مایکروسافت دست از کار نکشیده و اسکایپ و linked-in و از همه مهمتر گیت هاب را خرید. شروع به تحریم شدید ایرانی، کوبا و چندین کشور دیگه را کرد.
گوگل هم خود را به در دیوار امثال یوتیوب را خرید و چندین زبان مثل گو و دارت را مثل مرورگر کروم ساخت و انحصارش روز به روز بیشترو بیشتر میشود.
شرکت ها به هم دیگر هم رحم نمیکردند. مثلا بعد از ارائه ویندوز موبایل اپل و گوگل پول به بازی کلش اف کلنز دادند تا که تا نسخه ای برای ویندوز فون نزند. گوگل با وجود داشتند کروم به رقیب خود موزیلا پول داد تا مروگر فایرفاکس را برای ویندوز نزند و حتی اپل هم این هزینه را با گوگل شریک شد.
حال آخر اقدام مایکروسافت این بود که npm را خرید تا نبض اکوسیستم وب یعنی جاوا اسکریپت را به دست بگیرد. نگرانی از تحلیل این قضیه بوجود میاید.
تحلیل
این خرید مایکروسافت بی دلیل نبوده. کمی به عقب بگردیم مایکروسافت شکست های پی در پی در مقابل جامعه اوپن سورس خورد و زبان های دات نتی هژمونی خود را از دسته داده بودند. هژمونی که با گذشتن از جنازه برلند(دلفی) و تخریب امثال پایتون و php به دست آورده بود زمانی که مایکروسافت درگیر تولید ویندوز فون و xbox بود استیو بالمر و ساتیا نادلا فراموش کردند که دات نت در آستان مرگ است. ولی چطور جلو این قضیه مهلک را بگیرند؟ مایکروسافت به یک باره شد طرفدار اوپن سورس و محصولاتی چون vs-code را بیرون داد و .net core را اوپن سورس کرد که جلب اطمینان کند که من طرفدار اوپن سورس هستم.
این حرکت امریکایی ها جدید نیست، تقدیس و گندزدایی پس از وحشی گری کاری که با ژنرال آیزن هاور کردند، درواقع آیزن هاور پس از سلاخی آلمان های نازی برای رییس جمهور شدن نیاز به موجه شدن داشت با چندی تدریس و دانشگاهی شدن چهره خود را تلطیف کرد.
همین کاری که مایکروسافت کرد. بعد دیگر میتوانست گیت هاب را بخرد و حال یک مانع بزرگ قبل از خرید npm وجود داشت کمی به جلوتر برویم ریچارد استالمن باید حذف میشد، مرد پر سر و صدایی که به کوچکترین نابرابری و انحصار مقابله میکرد. چه بهتر که از یک اتهام جنسی بهره ببریم و مجبورش کنیم استعفا کند.
استالمن رفت و مایکروسافت با خیال راحت npm را خرید. حال بایستی منتظر ضربه های شدید مایکروسافت بر پیکره اوپن سورس باشیم. در آستانه عصری جدید که تقابل اوپن سورس با کلوز سورس جای خود را به تقابل:
اوپن سورس + انحصار+ تجارت با جامعه اوپن سورس خسته و ضعیف از نظر تمکن مالی بدهد.
ولی لینوس سازنده لینوکس همچنان با دیکتاوری و قدرت اجازه خدشه دار کردن لینوکس را نداده امید است که تلنگر های جدی از سمت این شخص به جامعه اوپن سورس بخورد.
البته این تحلیل حقیر است و امیدوارم بازی به شکل دیگری رقم بخورد. و من اشتباه کرده باشم.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ